مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره
محیامحیا، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

مهدیار و محیا!

این روزها سخت مشغول مادری هستم!!!! برای پسرم!  و  خواهری که چند ماهی می شود به جمع عاشقانه ی ما وارد شده و زندگی ما را شیرین تر از پیش کرده! نه ماه تمام مهدیار هر روز و هر ساعت سراغ به دنیا آمدن عضو جدید خانواده را می گرفت و من مادرانه هر بار با صبوری و خنده جواب میدادم صد و بیست و سه روز دیگر صبر کن! هفتاد و پنج روز دیگر منتظر بمان! پنجاه و سه روز دیگر را بشمار و ... تا اینکه در بیست ونه آبان ماه هزارو سیصد و نود و پنج خداوند نعمت را بر ما تمام کرد و یکی از فرشته هایش را زمینی کرد؛ در بیمارستان بهار (فاطمیه سابق) شاهرود ، همان جایی که نازنین پسرم زمینی شد! همان ماهی که جانان پسرم متولد شد! اوایل همه چیز به خوبی م...
1 تير 1396

خود آ !!!

بعد از یک مدت طولانی اومدم دوباره از نور چشمانم بنویسم... از پسرم...  از کسی که تمام لحظات زندگیم با حرفهایش... دستهایش... خنده هایش... شیطنت هایش... بازیهایش... خرابکاریهایش... و ... آمیخته شده و من با تمام وجود خدا را شاکرم از این نعمتی که به من عطا کرده و من می بوسمش و می بویمش ،می نازم و می بالم به این دردانه پسرم ... عصر جهالت گذشته است... پسر از دختر برتر نیست و دختر نیز از پسر... و در این میان هستند پسر دارانی که برای نداشتن دختر در هر کجاآبادی شروع میکنند به؛ به به و چه چه کردن از پسران و پسر داران !  هستند کسانی که دختر دارند و باز دختر ... و با دیدن پسری انگار تمام حسرتهای دنیا در وجودشان جمع می شود و بر...
1 تير 1396
1